معنی فارسی decontrolled

B2 /diːkənˈtɹəʊɫd/

به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن کنترل یا نظارت قبلی بر روی یک سیستم یا صنعت برداشته شده است.

Referring to a state where control or regulation has been removed, allowing for more freedom in operation.

verb
معنی(verb):

To remove controls.

adjective
معنی(adjective):

Released from a form of control.

example
معنی(example):

صنعت آزاد شده شاهد افزایش کسب‌وکارهای جدید بود.

مثال:

The decontrolled industry saw a rise in new businesses.

معنی(example):

پس از آزادسازی، قیمت‌ها شروع به نوسان بیشتر کردند.

مثال:

Once decontrolled, prices began to fluctuate more freely.

معنی فارسی کلمه decontrolled

: معنی decontrolled به فارسی

به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن کنترل یا نظارت قبلی بر روی یک سیستم یا صنعت برداشته شده است.