معنی فارسی decrete

B2

عمل صدور و اعلام یک دستور یا حکم رسمی.

To officially command or order something through a decree.

example
معنی(example):

دولت تصمیم گرفت تا قوانین جدیدی برای ایمنی کارگران صادر کند.

مثال:

The government decided to decrete new regulations for the safety of workers.

معنی(example):

او قصد دارد نیت‌هایش را در یک اعلامیه عمومی صادر کند.

مثال:

He plans to decrete his intentions in a public announcement.

معنی فارسی کلمه decrete

: معنی decrete به فارسی

عمل صدور و اعلام یک دستور یا حکم رسمی.