معنی فارسی decrowned
B1حالت یا ویژگی یک گیاه یا درخت که تاج آن کاهش یافته است.
Describing a plant or tree that has had its crown removed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
درختی که تاج آن کاهش یافته بود، سالمتر از قبل بود.
مثال:
The decrowned tree was healthier than before.
معنی(example):
پس از اینکه تاج آن کاهش یافت، گیاه شکوفا شد.
مثال:
After it was decrowned, the plant flourished.
معنی فارسی کلمه decrowned
:
حالت یا ویژگی یک گیاه یا درخت که تاج آن کاهش یافته است.