معنی فارسی deculturate
B1حذف فرهنگ، فرآیندی است که در آن ساختارهای فرهنگی یک جامعه تحت تأثیر قرار میگیرند و ممکن است از بین بروند.
To remove or diminish the cultural identity or practices of a group, often through assimilation.
- VERB
example
معنی(example):
سیاست تلاش داشت تا فرهنگهای بومی را از بین ببرد.
مثال:
The policy aimed to deculturate indigenous populations.
معنی(example):
تلاشها برای حذف فرهنگ میتواند به از بین رفتن آداب و رسوم سنتی منجر شود.
مثال:
Efforts to deculturate can lead to the loss of traditional practices.
معنی فارسی کلمه deculturate
:
حذف فرهنگ، فرآیندی است که در آن ساختارهای فرهنگی یک جامعه تحت تأثیر قرار میگیرند و ممکن است از بین بروند.