معنی فارسی deep-bodied

B1

بدنی عمیق، به نوعی از بدن که به‌طور خاص عمیق یا گسترده است.

Having a body that is deep or well-proportioned, often referring to fish or glassware.

example
معنی(example):

ماهی‌های بدنی عمیق سخت‌تر صید می‌شوند.

مثال:

The deep-bodied fish are harder to catch.

معنی(example):

او لیوان‌های شراب بدنی عمیق را ترجیح می‌دهد.

مثال:

He prefers deep-bodied wine glasses.

معنی فارسی کلمه deep-bodied

: معنی deep-bodied به فارسی

بدنی عمیق، به نوعی از بدن که به‌طور خاص عمیق یا گسترده است.