معنی فارسی deepeningly
B1به شیوهای عمیقتر، به صورت عمیق افزایشیافته.
In a manner that increases in depth or intensity.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور عمیق درباره احساساتش صحبت کرد.
مثال:
She spoke deepeningly about her feelings.
معنی(example):
بحث بهطور عمیق به مسائل زیرین پرداخت.
مثال:
The discussion deepeningly addressed the underlying issues.
معنی فارسی کلمه deepeningly
:
به شیوهای عمیقتر، به صورت عمیق افزایشیافته.