معنی فارسی deepgoing

B1

تحلیل یا بحثی که به جوانب عمیق و جزئی پرداخته باشد.

Thorough and extensive in analysis or discussion.

example
معنی(example):

تحلیل عمیق او بسیاری از نکات را فاش کرد.

مثال:

Her deepgoing analysis revealed many insights.

معنی(example):

بحث عمیق تمام جنبه‌های موضوع را پوشش داد.

مثال:

The deepgoing discussion covered all aspects of the issue.

معنی فارسی کلمه deepgoing

: معنی deepgoing به فارسی

تحلیل یا بحثی که به جوانب عمیق و جزئی پرداخته باشد.