معنی فارسی deeptoned

B2

دارای لحن عمیق، معمولاً به صدا یا موسیقی اشاره دارد.

Having a deep sound or tone, often referring to voice or music.

example
معنی(example):

صدای او عمیق و جذاب بود و توجه را جلب می‌کرد.

مثال:

His voice was deeptoned, commanding attention.

معنی(example):

یک سخنرانی عمیق می‌تواند توجه مخاطب را جلب کند.

مثال:

A deeptoned lecture can hold the audience's interest.

معنی فارسی کلمه deeptoned

: معنی deeptoned به فارسی

دارای لحن عمیق، معمولاً به صدا یا موسیقی اشاره دارد.