معنی فارسی defaillance
B1عدم موفقیت یا شکست در توافق یا قرار داد.
Failure or breakdown of an agreement.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم توافق منجر به یک اختلاف حقوقی شد.
مثال:
The defaillance of the agreement resulted in a legal dispute.
معنی(example):
عدم ارتباط میتواند به سوءتفاهم منجر شود.
مثال:
A defaillance in communication can lead to misunderstandings.
معنی فارسی کلمه defaillance
:
عدم موفقیت یا شکست در توافق یا قرار داد.
