معنی فارسی defamingly

B2

به معنای رفتار یا گفتاری که به طور واضح در جهت آسیب رساندن به اعتبار یا شهرت کسی است.

In a manner that damages someone's reputation or character.

example
معنی(example):

او در طول مناظره به طرز تحقیرآمیزی درباره رقبایش صحبت کرد.

مثال:

He spoke defamingly about his rivals during the debate.

معنی(example):

روزنامه‌نگار به طرز تحقیرآمیزی درباره سلبریتی نوشت.

مثال:

The journalist wrote defamingly about the celebrity.

معنی فارسی کلمه defamingly

: معنی defamingly به فارسی

به معنای رفتار یا گفتاری که به طور واضح در جهت آسیب رساندن به اعتبار یا شهرت کسی است.