معنی فارسی defatigated
B1خستگی، احساس خستگی و ناتوانی به دلیل کار یا فعالیت زیاد.
Exhausted or fatigued, especially after physical or mental exertion.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پس از پیادهروی طولانی، احساس خستگی کامل کردم.
مثال:
After the long hike, I felt completely defatigated.
معنی(example):
او پس از کار در تمام شب خسته بود.
مثال:
He was defatigated after working all night.
معنی فارسی کلمه defatigated
:
خستگی، احساس خستگی و ناتوانی به دلیل کار یا فعالیت زیاد.