معنی فارسی defaunation
C1عدم وجود جانوری، حذف یا کاهش تعداد گونه‌های جانوری در یک اکوسیستم.
The loss or extinction of animal species from a particular habitat or ecosystem.
- noun
noun
معنی(noun):
The loss of animals from a habitat.
example
معنی(example):
عدم وجود جانوری یک نگرانی عمده برای تنوع زیستی است.
مثال:
Defaunation is a major concern for biodiversity.
معنی(example):
عدم وجود جانوری در اکوسیستم‌ها می‌تواند منجر به عدم تعادل جدی اکولوژیکی شود.
مثال:
The defaunation of ecosystems can lead to serious ecological imbalance.
معنی فارسی کلمه defaunation
:
عدم وجود جانوری، حذف یا کاهش تعداد گونه‌های جانوری در یک اکوسیستم.
