معنی فارسی defeasibility

B2

قابلیت بی‌اثر شدن یا باطل شدن یک قاعده یا قواعد حقوقی.

The quality of being able to be nullified or rendered ineffective.

example
معنی(example):

بی‌اثرپذیری قرارداد آن را انعطاف‌پذیر می‌کند.

مثال:

The defeasibility of the contract makes it flexible.

معنی(example):

وکیلان معمولاً در دادگاه درباره بی‌اثرپذیری ادعاها بحث می‌کنند.

مثال:

Lawyers often discuss the defeasibility of claims in court.

معنی فارسی کلمه defeasibility

: معنی defeasibility به فارسی

قابلیت بی‌اثر شدن یا باطل شدن یک قاعده یا قواعد حقوقی.