معنی فارسی defeatment
B1شکست، نتیجهای که در آن شخص یا گروهی در مقابل شخص یا گروه دیگر توفیقی ندارد و در واقع این شخص یا گروه متحمل ناکامی میشود.
The act or process of being defeated; a loss in a contest or struggle.
- NOUN
example
معنی(example):
شکست دشمن توسط سربازان جشن گرفته شد.
مثال:
The defeatment of the enemy was celebrated by the soldiers.
معنی(example):
شکست او در مسابقه او را به تمرین بیشتر ترغیب کرد.
مثال:
His defeatment in the competition motivated him to train harder.
معنی فارسی کلمه defeatment
:
شکست، نتیجهای که در آن شخص یا گروهی در مقابل شخص یا گروه دیگر توفیقی ندارد و در واقع این شخص یا گروه متحمل ناکامی میشود.