معنی فارسی defeminising
B1فرآیند تغییر جنسیت دادن به موضوعی، به ویژه از بین بردن ویژگیهای زنانه.
The process of making something less feminine.
- verb
verb
معنی(verb):
To lose, or to remove feminine characteristics or qualities
example
معنی(example):
تغییرجنسیت دادن به طراحی تأثیر کلی آن را تغییر داد.
مثال:
Defeminising the design changed its overall impact.
معنی(example):
او بر روی تغییرجنسیت دادن به روایت در آخرین کتابش تمرکز دارد.
مثال:
She is focused on defeminising the narrative in her latest book.
معنی فارسی کلمه defeminising
:
فرآیند تغییر جنسیت دادن به موضوعی، به ویژه از بین بردن ویژگیهای زنانه.