معنی فارسی defensory
B1مربوط به عمل یا فرایند دفاع کردن.
Pertaining to or characterized by defense.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اقدامات دفاعی برای محافظت از شهر اجرا شد.
مثال:
The defensory measures were implemented to protect the city.
معنی(example):
او گزارشی درباره تاکتیک های دفاعی که در طول جنگ استفاده شده بود نوشت.
مثال:
He wrote a report on the defensory tactics used during the war.
معنی فارسی کلمه defensory
:
مربوط به عمل یا فرایند دفاع کردن.