معنی فارسی deferrer

B1

شخصی که چیزی را به تعویق می‌اندازد.

A person or entity that postpones something.

example
معنی(example):

تأخیری که حق دارد پرداخت را به تعویق بیندازد.

مثال:

The deferrer has the right to postpone the payment.

معنی(example):

به عنوان تأخیری، او اطمینان حاصل کرد که همه مهلت‌ها انعطاف‌پذیر هستند.

مثال:

As a deferrer, he made sure all deadlines were flexible.

معنی فارسی کلمه deferrer

: معنی deferrer به فارسی

شخصی که چیزی را به تعویق می‌اندازد.