معنی فارسی deficience

B2

کمبود یا کمبود یک ماده خاص که می‌تواند تأثیر منفی بر سلامت داشته باشد.

A lack or deficiency of a particular substance, often referring to nutritional elements.

example
معنی(example):

کمبود ویتامین‌ها می‌تواند به مشکلات سلامتی منجر شود.

مثال:

A deficience of vitamins can lead to health problems.

معنی(example):

کمبود در این ماده مغذی در بسیاری از رژیم‌های غذایی شایع است.

مثال:

Deficience in this nutrient is common in many diets.

معنی فارسی کلمه deficience

: معنی deficience به فارسی

کمبود یا کمبود یک ماده خاص که می‌تواند تأثیر منفی بر سلامت داشته باشد.