معنی فارسی deflagrating
B2انفجار آرام، فرایندی که در آن یک ماده به سرعت می‌سوزد.
The act of burning rapidly without a shock wave.
- verb
verb
معنی(verb):
To burn with intense light and heat.
example
معنی(example):
مواد در حال انفجار آرام باید با احتیاط مدیریت شوند.
مثال:
Deflagrating substances should be handled with caution.
معنی(example):
تیم در حال مطالعه فرآیند انفجار آرام در ترکیبات مختلف است.
مثال:
The team is studying the process of deflagrating in various compounds.
معنی فارسی کلمه deflagrating
:
انفجار آرام، فرایندی که در آن یک ماده به سرعت می‌سوزد.
