معنی فارسی deflectional
B2انحرافی، مربوط به تغییر جهت یا انحراف در یک جسم.
Relating to or concerned with deflection.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نیروهای انحرافی روی تیر باید محاسبه شود.
مثال:
The deflectional forces on the beam need to be calculated.
معنی(example):
حرکات انحرافی در مهندسی بسیار حیاتی هستند.
مثال:
Deflectional movements are critical in engineering.
معنی فارسی کلمه deflectional
:
انحرافی، مربوط به تغییر جهت یا انحراف در یک جسم.