معنی فارسی deflesh
B1از بین بردن بافت گوشت از روی استخوانها یا اجسام مشابه.
To remove the flesh from the bones of an animal or object.
- verb
verb
معنی(verb):
To remove the flesh from
example
معنی(example):
قصابها باید گوشت را با احتیاط از استخوان جدا کنند قبل از اینکه پخته شود.
مثال:
Butchers need to deflesh the meat carefully before it can be cooked.
معنی(example):
در باستانشناسی، کاوشگران باید معمولاً از استخوانها جداسازی کنند تا بقایای باستانی را مطالعه کنند.
مثال:
In archaeology, excavators often need to deflesh skulls to study ancient remains.
معنی فارسی کلمه deflesh
:
از بین بردن بافت گوشت از روی استخوانها یا اجسام مشابه.