معنی فارسی deflex
B1به تغییر مسیر یا انحراف اشاره دارد، به ویژه در زمینه نور یا امواج.
To cause something, especially light or waves, to change direction.
- VERB
example
معنی(example):
برای انحراف مسیر نور، لنز تنظیم شد.
مثال:
To deflex the path of the light, the lens was adjusted.
معنی(example):
فنیکار نیاز به انحراف کابل داشت تا از تداخل جلوگیری کند.
مثال:
The technician needed to deflex the cable to avoid interference.
معنی فارسی کلمه deflex
:
به تغییر مسیر یا انحراف اشاره دارد، به ویژه در زمینه نور یا امواج.