معنی فارسی defoliate
B2 /diːˈfəʊliː(j)eɪt/برگ‌ها را از گیاهان یا درختان حذف کردن.
To remove leaves from a plant or tree.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To remove foliage from (one or more plants), most often with a chemical agent.
adjective
معنی(adjective):
Deprived of leaves; defoliated.
example
معنی(example):
کشاورزان ممکن است گیاهان را برگ‌زدایی کنند تا رشد را تشویق کنند.
مثال:
Farmers may defoliate crops to encourage growth.
معنی(example):
طوفان بسیاری از درختان را در این منطقه برگ‌زدایی خواهد کرد.
مثال:
The storm will defoliate many trees in the area.
معنی فارسی کلمه defoliate
:
برگ‌ها را از گیاهان یا درختان حذف کردن.
