معنی فارسی degame
B1تغییر دادن شرایط یا استراتژی، به ویژه در زمینهای که زیاد بازیکننده در آن دخالت دارد.
To alter or change a strategy or approach that has been gamified.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید استراتژی کنونی را تغییر دهیم تا نتایج بهتری کسب کنیم.
مثال:
We need to degame the current strategy to improve results.
معنی(example):
تغییر بازی میتواند به سادهتر شدن رویکرد ما کمک کند.
مثال:
Degaming can help simplify our approach.
معنی فارسی کلمه degame
:
تغییر دادن شرایط یا استراتژی، به ویژه در زمینهای که زیاد بازیکننده در آن دخالت دارد.