معنی فارسی dehorned

B1

حالت گذشته فعل dehorn به معنای اینکه شاخ‌ها برداشته شده‌اند.

Having had the horns removed; a past participle form of the verb dehorn.

verb
معنی(verb):

To remove the horns from.

example
معنی(example):

حیوانات بدون شاخ، کمتر مهاجم هستند.

مثال:

The dehorned animals are less aggressive.

معنی(example):

پس از اینکه بزها بدون شاخ شدند، به سرعت به محیط جدید خود سازگار شدند.

مثال:

After being dehorned, the goats adapted quickly to their new environment.

معنی فارسی کلمه dehorned

: معنی dehorned به فارسی

حالت گذشته فعل dehorn به معنای اینکه شاخ‌ها برداشته شده‌اند.