معنی فارسی dehusked
B1دانهلخته شدن به معنی جدا کردن پوسته بیرونی از دانهها و غلات است.
To remove the husk from seeds or grains.
- verb
verb
معنی(verb):
To remove the husk from (a coconut or cereal.
example
معنی(example):
کشاورز ذرت را قبل از فروش دانهلخته کرد.
مثال:
The farmer dehusked the corn before selling it.
معنی(example):
پس از اینکه دانهلخته شد، دانهها آماده پخت بودند.
مثال:
After being dehusked, the grains were ready for cooking.
معنی فارسی کلمه dehusked
:
دانهلخته شدن به معنی جدا کردن پوسته بیرونی از دانهها و غلات است.