معنی فارسی dehydrating
B1فرآیند از دست دادن رطوبت و آب، معمولاً به منظور نگهداری.
The act of removing water from foods to preserve them.
- verb
verb
معنی(verb):
To lose or remove water; to dry
example
معنی(example):
دچار کمآبی کردن میوهها میتواند عمر قفسهای آنها را افزایش دهد.
مثال:
Dehydrating fruits can enhance their shelf life.
معنی(example):
او از دچار کمآبی کردن غذا به عنوان راهی برای حفظ آن لذت میبرد.
مثال:
He enjoys dehydrating food as a way to preserve it.
معنی فارسی کلمه dehydrating
:
فرآیند از دست دادن رطوبت و آب، معمولاً به منظور نگهداری.