معنی فارسی deificatory

B1

مربوط به عمل بزرگداشت یا ستایش چیزهای الهی.

Related to the act of worshiping or venerating divine beings.

example
معنی(example):

این مراسم هدفی الهی داشت و برای بزرگداشت خدایان تنظیم شده بود.

مثال:

The ritual had a deificatory purpose, intended to honor the gods.

معنی(example):

او یک شعر الهی برای تقدیم به الهی نوشت.

مثال:

He wrote a deificatory poem in tribute to the divine.

معنی فارسی کلمه deificatory

: معنی deificatory به فارسی

مربوط به عمل بزرگداشت یا ستایش چیزهای الهی.