معنی فارسی deified

B2

مقدس شده، زمانی که کسی را به‌طور ویژه‌ای مورد احترام و پرستش قرار می‌دهند.

Having been exalted to the status of a deity.

verb
معنی(verb):

To make a god of (something or someone).

معنی(verb):

To treat as worthy of worship; to regard as a deity.

example
معنی(example):

او بعد از دستاوردهایش توسط پیروانش مقدس شد.

مثال:

She was deified by her followers after her achievements.

معنی(example):

پس از مرگش، پادشاه مقدس شد.

مثال:

The king was deified after his death.

معنی فارسی کلمه deified

: معنی deified به فارسی

مقدس شده، زمانی که کسی را به‌طور ویژه‌ای مورد احترام و پرستش قرار می‌دهند.