معنی فارسی deindustrialised

B2

صفت، به معنای تبدیل شدن یک منطقه یا کشور به شرایطی که صنایع و کارخانه‌ها کمتر فعال هستند یا کاملاً بسته شده‌اند.

Having undergone the process of deindustrialization.

verb
معنی(verb):

To subject to deindustrialization; to deprive of industry.

example
معنی(example):

این شهر پس از بسته شدن کارخانه‌ها، صنعتی زدایی شد.

مثال:

The city became deindustrialised after the factories closed.

معنی(example):

بخشی از این کشور در چند دهه گذشته صنعتی زدایی شده‌اند.

مثال:

Many regions in the country have deindustrialised over the last few decades.

معنی فارسی کلمه deindustrialised

: معنی deindustrialised به فارسی

صفت، به معنای تبدیل شدن یک منطقه یا کشور به شرایطی که صنایع و کارخانه‌ها کمتر فعال هستند یا کاملاً بسته شده‌اند.