معنی فارسی deinstalled
B1به گذشته از فعل حذف یک برنامه یا نرمافزار اشاره دارد.
Past tense of uninstall, referring to having removed a program or application.
- verb
verb
معنی(verb):
To reverse installation.
example
معنی(example):
او بازی را بعد از اینکه آن را تمام کرد حذف کرد.
مثال:
She deinstalled the game after she finished playing it.
معنی(example):
من مرورگر قدیمی را از لپتاپم حذف کردهام.
مثال:
I have deinstalled the old browser from my laptop.
معنی فارسی کلمه deinstalled
:
به گذشته از فعل حذف یک برنامه یا نرمافزار اشاره دارد.
