معنی فارسی deinstitutionalize
B1خارج کردن افراد از نهادها و ارائه خدمات به آنها در محیط‌های دیگر.
To remove individuals, especially patients, from institutional care.
- verb
verb
معنی(verb):
To perform deinstitutionalization upon; to free from an institution or from dependence upon an institution.
example
معنی(example):
دولت برنامه دارد که بسیاری از بیماران را از نهادها خارج کند.
مثال:
The government plans to deinstitutionalize many patients.
معنی(example):
خدمات را از نهادها خارج کنید تا مراقبت در خانه ارائه شود.
مثال:
Deinstitutionalize the services to provide care at home instead.
معنی فارسی کلمه deinstitutionalize
:
خارج کردن افراد از نهادها و ارائه خدمات به آنها در محیط‌های دیگر.
