معنی فارسی dejections
B1احساسات و حالات ناامیدی که ممکن است به طور مکرر تجربه شوند.
Instances or occurrences of feeling sad or disheartened.
- NOUN
example
معنی(example):
دلواپسیهای مکرر او باعث نگرانی دوستانش شد.
مثال:
His frequent dejections made his friends worry about him.
معنی(example):
هنرمند احساسات دژمنی خود را بر روی بوم نقاشی کرد.
مثال:
The artist painted her feelings of dejection on the canvas.
معنی فارسی کلمه dejections
:
احساسات و حالات ناامیدی که ممکن است به طور مکرر تجربه شوند.