معنی فارسی delead

B2

دلید کردن، فرایند حذف سرب از محیط یا ساختار به منظور ایمن‌سازی.

The process of removing lead, particularly from a building or environment for health safety.

example
معنی(example):

دلید کردن یک ساختمان برای رعایت مقررات ایمنی ضروری است.

مثال:

To delead a building is crucial for safety regulations.

معنی(example):

آنها باید قبل از فروش خانه، آن را دلید کنند.

مثال:

They had to delead the home before selling it.

معنی فارسی کلمه delead

: معنی delead به فارسی

دلید کردن، فرایند حذف سرب از محیط یا ساختار به منظور ایمن‌سازی.