معنی فارسی deleverage

B2

به معنای کاهش تکیه بر دارایی‌های قرضی به منظور کاهش ریسک مالی.

To reduce the amount of debt that one has.

verb
معنی(verb):

To reduce debt by rapidly selling assets.

example
معنی(example):

شرکت تصمیم گرفت برای کاهش بدهی‌هایش به کاهش وام‌ها بپردازد.

مثال:

The company decided to deleverage to reduce its debt.

معنی(example):

آنها در حال کار بر روی کاهش نسبت‌های مالی خود هستند.

مثال:

They are working to deleverage their financial position.

معنی فارسی کلمه deleverage

: معنی deleverage به فارسی

به معنای کاهش تکیه بر دارایی‌های قرضی به منظور کاهش ریسک مالی.