معنی فارسی delicensed
B1فعل استفاده شده برای بیان اینکه یک مجوز لغو شده است.
The act of revoking or canceling a license.
- verb
verb
معنی(verb):
To deprive of a license.
example
معنی(example):
پس از تحقیقات، شرکت از مجوز خود محروم شد.
مثال:
After the investigation, the company was delicensed.
معنی(example):
آنها به علت عدم رعایت مقررات، از مجوز خود محروم شدند.
مثال:
They were delicensed for failing to comply with regulations.
معنی فارسی کلمه delicensed
:
فعل استفاده شده برای بیان اینکه یک مجوز لغو شده است.