معنی فارسی deliming

B1

عملیات پاکسازی از رسوبات کلسیم یا آهک.

The process of removing lime scale.

example
معنی(example):

پاکسازی آهک فرآیندی مهم برای حفظ عملکرد روان تجهیزات است.

مثال:

Deliming is an important process for keeping equipment running smoothly.

معنی(example):

فرایند پاکسازی آهک باید به طور منظم انجام شود تا از تجمع جلوگیری شود.

مثال:

The deliming process should be done regularly to avoid buildup.

معنی فارسی کلمه deliming

: معنی deliming به فارسی

عملیات پاکسازی از رسوبات کلسیم یا آهک.