معنی فارسی delinquencies
B1بزهکاری‌ها، رفتارهای منفی یا نادرست که معمولاً به مشکلات قانونی و اجتماعی منجر می‌شوند.
Negative or wrongful behaviors that often lead to legal and social problems.
- noun
noun
معنی(noun):
Misconduct.
معنی(noun):
A criminal offense.
معنی(noun):
A debt that is overdue for payment.
example
معنی(example):
بزهکاری‌های او منجر به عواقب جدی شد.
مثال:
His delinquencies led to serious consequences.
معنی(example):
گزارش به بزهکاری‌های مختلف در بین نوجوانان اشاره کرد.
مثال:
The report highlighted various delinquencies among teenagers.
معنی فارسی کلمه delinquencies
:
بزهکاری‌ها، رفتارهای منفی یا نادرست که معمولاً به مشکلات قانونی و اجتماعی منجر می‌شوند.
