معنی فارسی delphically

B2

به‌طور مبهم و با تفسیرهای متعدد صحبت کردن.

In a manner that is ambiguous or open to multiple interpretations.

example
معنی(example):

هنرمند به‌طور دلپیک صحبت کرد و اجازه داد تا تفسیرهای زیادی انجام شود.

مثال:

The artist spoke delphically, leaving much to interpretation.

معنی(example):

اظهارات دلپیک او مخاطبان را مجذوب کرد.

مثال:

Her delphically cryptic remarks intrigued the audience.

معنی فارسی کلمه delphically

: معنی delphically به فارسی

به‌طور مبهم و با تفسیرهای متعدد صحبت کردن.