معنی فارسی delsartian
B2هر چیزی که به روش یا فلسفه دلسارت مربوط باشد، به ویژه در هنرهای نمایشی.
Of or pertaining to Delsarte or his system of expressive movements.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اجرا او به وضوح دلسارتان در حرکاتش بود.
مثال:
His performance was distinctly Delsartian in its movements.
معنی(example):
سبک دلسارتان در بسیاری از تولیدات تئاتری مشاهده میشود.
مثال:
The Delsartian style can be seen in many theatrical productions.
معنی فارسی کلمه delsartian
:
هر چیزی که به روش یا فلسفه دلسارت مربوط باشد، به ویژه در هنرهای نمایشی.