معنی فارسی deluster

B1

دلسترد کردن به معنای کاهش براقیت یا جذابیت یک سطح است.

To reduce the shine or gloss of a surface

verb
معنی(verb):

To remove the lustre from yarn, typically by adding a pigment at spinning time

example
معنی(example):

آن‌ها تصمیم گرفتند که فلز براق را دلسترد کنند تا ظاهری روستایی‌تر به آن بدهند.

مثال:

They decided to deluster the shiny metal to give it a more rustic appearance.

معنی(example):

هنرمند از تکنیک‌هایی برای دلسترد کردن رنگ روی بومش استفاده کرد.

مثال:

The artist used techniques to deluster the paint on her canvas.

معنی فارسی کلمه deluster

: معنی deluster به فارسی

دلسترد کردن به معنای کاهش براقیت یا جذابیت یک سطح است.