معنی فارسی demimondaines
B2نیمجهانها، زنان مربوط به طبقهٔ اجتماعی کمابیش بالا که به شکلی غیررسمی در جامعه حضور دارند.
Women of the lower upper class who interact socially in questionable ways.
- noun
noun
معنی(noun):
A sexually promiscuous woman (of the demimonde)
example
معنی(example):
کتاب به بررسی زندگی نیمجهانها در قرن نوزدهم پرداخت.
مثال:
The book discussed the lives of demimondaines in the 19th century.
معنی(example):
نیمجهانها نقش مهمی در شکلدهی به برخی از حلقههای اجتماعی ایفا کردند.
مثال:
Demimondaines played a significant role in shaping certain social circles.
معنی فارسی کلمه demimondaines
:
نیمجهانها، زنان مربوط به طبقهٔ اجتماعی کمابیش بالا که به شکلی غیررسمی در جامعه حضور دارند.