معنی فارسی demined

B1

عملیات مین‌زدایی به اتمام رسیده و منطقه از مین‌ها پاک‌سازی شده است.

Describes an area that has been cleared of landmines.

verb
معنی(verb):

To remove explosive mines (landmines or naval mines) from.

example
معنی(example):

این میدان مین‌زدایی شده است و اکنون برای بازی کودکان امن است.

مثال:

The field has been demined, making it safe for children to play.

معنی(example):

پس از آن که منطقه مین‌زدایی شد، روستا بالاخره توانست بازسازی شود.

مثال:

Once the area was demined, the village could finally rebuild.

معنی فارسی کلمه demined

: معنی demined به فارسی

عملیات مین‌زدایی به اتمام رسیده و منطقه از مین‌ها پاک‌سازی شده است.