معنی فارسی demirep
B2 /ˈdɛmiːɹɛp/دمیریپ، به معنای زنی است که به دلیل رفتارهای نامناسب شهرت خوبی ندارد.
A woman of questionable reputation, often in a social context.
- noun
noun
معنی(noun):
A woman of doubtful reputation or suspected character; an adventuress.
example
معنی(example):
او در دایرههای جامعه اشرافی به عنوان یک دمیریپ شناخته میشد.
مثال:
She was known as a demirep in high society circles.
معنی(example):
شخصیت در نمایشنامه به عنوان یک دمیریپ، در حال مدیریت رسوایی و شهرت بود.
مثال:
The character in the play was a demirep, navigating scandal and reputation.
معنی فارسی کلمه demirep
:
دمیریپ، به معنای زنی است که به دلیل رفتارهای نامناسب شهرت خوبی ندارد.