معنی فارسی demised

B1

به معنای فوت کردن یا درگذشتن، به ویژه برای افراد مشهور.

Passed away; died, often used in a formal context.

verb
معنی(verb):

To give.

معنی(verb):

To convey, as by will or lease.

معنی(verb):

To transmit by inheritance.

معنی(verb):

To pass by inheritance.

معنی(verb):

To die.

example
معنی(example):

موسیقیدان افسانه‌ای در اوایل زندگی‌اش درگذشت.

مثال:

The legendary musician demised early in his life.

معنی(example):

پس از درگذشتش، او بسیار مورد توجه قرار گرفت.

مثال:

He was greatly missed after he demised.

معنی فارسی کلمه demised

: معنی demised به فارسی

به معنای فوت کردن یا درگذشتن، به ویژه برای افراد مشهور.