معنی فارسی demiturned
B1دمیتیورند به حالتی اطلاق میشود که فرد یا چیزی بخشی از وضعیت یا حالت خود را تغییر داده است.
A state where an individual or thing has partially changed its position or condition.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پس از ارزیابی عملکرد نامطلوب به حالت نیمه تغییر کرد.
مثال:
He was demiturned after the unsatisfactory performance review.
معنی(example):
کارمند با وجود بازخورد حمایتی احساس کرد که به حالت نیمه تغییر کرده است.
مثال:
The employee felt demiturned despite the supportive feedback.
معنی فارسی کلمه demiturned
:
دمیتیورند به حالتی اطلاق میشود که فرد یا چیزی بخشی از وضعیت یا حالت خود را تغییر داده است.