معنی فارسی demobilise
B1عمل متوقف کردن فعالیت‌های نظامی، به ویژه در پایان جنگ یا نزاع.
To discharge forces from military service or to release from military obligations.
- verb
verb
معنی(verb):
To release someone from military duty, especially after a war.
معنی(verb):
To disband troops, or remove them from a war footing.
example
معنی(example):
ارتش تصمیم گرفت پس از جنگ سربازان را به حالت غیرنظامی درآورد.
مثال:
The army decided to demobilise the soldiers after the war.
معنی(example):
بسیاری از کشورها برای ترویج صلح سعی می‌کنند نیروهای خود را به حالت غیرنظامی درآورند.
مثال:
Many countries work to demobilise their troops to promote peace.
معنی فارسی کلمه demobilise
:
عمل متوقف کردن فعالیت‌های نظامی، به ویژه در پایان جنگ یا نزاع.
