معنی فارسی demolished
B1به معنای تخریب کامل چیزی، این واژه به حالتی اشاره دارد که یک ساختار یا بنا دیگر وجود ندارد.
Completely destroyed or removed, especially in reference to buildings.
- verb
verb
معنی(verb):
To destroy.
مثال:
They demolished the old mill and put up four townhouses.
معنی(verb):
To defeat or consume utterly (as a theory, belief or opponent).
example
معنی(example):
شهر پس از زلزله تخریب شد.
مثال:
The town was demolished after the earthquake.
معنی(example):
آنها پل قدیمی را تخریب کردند تا پل جدیدی بسازند.
مثال:
They demolished the old bridge to build a new one.
معنی فارسی کلمه demolished
:
به معنای تخریب کامل چیزی، این واژه به حالتی اشاره دارد که یک ساختار یا بنا دیگر وجود ندارد.
