معنی فارسی demonishness
B1دیو مانند بودن، صفت یا وضعیتی که به معنای شیطانی یا ناپسند بودن است.
The quality or state of being demon-like or malevolent.
- NOUN
example
معنی(example):
دیو مانند بودن اقدامات او همه را شگفت زده کرد.
مثال:
The demonishness of his actions shocked everyone.
معنی(example):
دیو مانند بودن او در نحوه رفتار با دیگران مشهود بود.
مثال:
Her demonishness was evident in how she treated others.
معنی فارسی کلمه demonishness
:
دیو مانند بودن، صفت یا وضعیتی که به معنای شیطانی یا ناپسند بودن است.