معنی فارسی demount

B1

جدا کردن یا برداشت کردن چیزی از جایی، معمولاً به معنای حذف و نداشتن آن وسیله در محل خود.

To take something down from a mounted position.

verb
معنی(verb):

To remove from its mounting; to take down from a mounted position.

معنی(verb):

To dismount.

example
معنی(example):

ما باید تجهیزات قدیمی را قبل از نصب تجهیزات جدید جدا کنیم.

مثال:

We need to demount the old equipment before installing the new one.

معنی(example):

کارگران داربست را پس از اتمام ساختمان جدا خواهند کرد.

مثال:

The workers will demount the scaffolding after the building is finished.

معنی فارسی کلمه demount

: معنی demount به فارسی

جدا کردن یا برداشت کردن چیزی از جایی، معمولاً به معنای حذف و نداشتن آن وسیله در محل خود.